ژیلبرت کرمی «مجموعۀ ایرانی» به تضادها، التقاط فرهنگی و هویتی زیستۀ خود به عنوان یک اقلیت قومی- مذهبی میپردازد. دغدغۀ هویت به عنوان یکی از مهمترین دغدغههای گروههای اقلیت در تعاریف جامعهشناسانۀ آن، در کنار سایر مضامین مرتبط با مفهوم اقلیت قرار دارد. مضامینی چون: کمیت اندک، تفاوت و تمایز در دین، قومیت، نژاد و در نهایت تبعیضهای ناشی از توزیع ناموزون قدرت میان گروههای اقلیت و اکثریت حاکم.
مذهب و ملیت به عنوان دو عامل تعیینکننده در برساختن هویت، در آثار کرمی نقش محوری مییابند؛ هنرمند دست به از آن خودسازی آیکونهای مسیحی منقوش در کاشیکاریهای عصر بیزانس میزند. آیکون مسیح در قالب (پانتوکراتور) با چهرهای تمام رخ و مغموم در حالی که دست راست خویش را به نشانۀ تعلیم دهی و نیز آمرزش بالا برده است، کتابی را که بازنمایی اناجیل اربعه است در دست چپ خود دارد. کرمی خطوط ردای این آیکون مشهور در هیأت «مسیح آموزگار» را با دستنوشتههایی به خط فارسی، تصویر میکند و هالۀ پیرامون سرش را با نقوش تذهیب برگرفته از گلهای خطایی و شمسه ترسیم میکند. پس زمینۀ سفید آثار و ماهیت تخت وخطی آنها، فضایی انتزاعی را شکل میدهد. بافتهای نستعلیق چندان تنشی با المانهای مسیحی به وجود نمیآورند چراکه هر دو از جنس سنت هستند؛ یکی سنتی دینی و دیگری سنتی فرهنگی، بومی. در اثری دیگر، شمایل بیزانسی مریم و کودک در چارچوب کتیبۀ تذهیب به مثابه نماد فرهگ بصری ایرانی، به نظم کشیده میشوند. مانند اقلیتی که در تبعیت از قوانین اکثریت در قابی از انزوا و سکوت زیست میکنند. در گروهی دیگر از آثار، هنرمند دغدغههای اجتماعی خویش را در قالب گروههای اقلیت دیگری به تصویر میکشد: دخترکان تنها و فقیری که باز در میان عناصر شرقی خط و تذهیب گرفتارند، وجه رمانتیک این پرترهها که با طراحی خطی واقعنمایانه کار شدهاند، در تضاد با خطوط تخت پسزمینه و حاشیه به عنوان عناصر کهن تاریخی و فرهنگی قرار گرفتهاند.
تعارضهای وابسته با هویت اقلیتی در این مجموعه بیشتر در دیالوگ مستقیم با تصاویری آشنا از تاریخ هنر اتفاق میافتد، ژیلبرت کرمی در این مجموعه نشان میدهد که ازتوانایی تکنیکی برای تأمین وجوه زیباشناسانۀ اثر برخوردار است. به نظر میرسد با افزودن روند از آنخودسازیها و مداخلات بیشتر، در مجموعههای بعدی او میتواند به بیانی متکاملتر و پختهتر دست یابد. زیستن در چارچوب اقلیت واجد دغدغههایی است که به خودی خود دستمایۀ گفتنیهای بسیاری میتواند باشد: از انزوا و رنج گرفته تا تعارض و بیگانگی، و هنری که از این مجرا شکل میگیرد صدایی خواهد بود از زبان گروهی که در عرصۀ اجتماع کمتر به گوش میرسد، به این ترتیب هنر میتواند با پتانسیلهای احساسی و فکری خود عرصهای باشد برای تحقق یک آرمان اجتماعی، یعنی چندصدایی.
مجموعۀ ایرانی
توسط
مهسا فرهادی کیا
|
در می 19, 2015
|
2 Comments
اشتراک گذاری این مطلب:
برچسب ها : هنر اقلیت ها، هنر مسیحی
درباره من
مهسا فرهادی کیا کارشناس ارشد پژوهش هنر از دانشگاه هنر تهران است، از سال 1386 تاکنون به طور متناوب در همکاری با نشریات هنرهای تجسمی، به نوشتن نوشتارها، مقالات تحلیلی و متن های انتقادی دربارۀ هنر معاصر ایران و جهان پرداخته است. زمینۀ علاقۀ او حیطۀ بینارشته ای هنر و جنسیت به ویژه مطالعات زنان و هنر معاصر است، که مدتی نیز به تدریس آن در دانشگاه های تهران پرداخت. در سال 1395 کتاب «بر سر نقد هنری چه آمد؟» نوشته جیمز الکینز به ترجمه او و توسط انتشارات حرفه نویسنده منتشر شد. او از سال 1394 تاکنون ساکن کالیفرنیاست و در آن جا علاوه بر نوشتن متون انتقادی و پژوهشی به همکاری با موزه های براد، گتی و وندا پرداخته است.
-
فمینیسم و هنر ۷: در مواجهه با اساطیر
ژوئن 5, 2015 - 3 دیدگاه -
هنرمند زن ایرانی در عصر مهارت های بینامتنی
ژوئن 5, 2018 - 2 دیدگاه -
نقدی بر ابتذال امر واقع ۲
دسامبر 30, 2016 - 2 دیدگاه
-
اگر اگزوتیک نه پس چه؟
نوامبر 14, 2019 - بدون دیدگاه -
بیت ایت!
آگوست 24, 2018 - یک دیدگاه -
عصیان
آگوست 9, 2018 - بدون دیدگاه
-
-
-
هنرمند زن ایرانی در عصر مهارت های بینامتنی
سلام فرناز جان. به من لطف داری ممنونم...ژوئن 8, 2018 - مهسا فرهادی کیا
2 دیدگاه to “مجموعۀ ایرانی”
می 19, 2015
فرامرزبا سلام خدمت استاد گرامي .اظهارات ارزشمندتان را از شبكه مستند نگاه كردم. جالب بود باتشكر …
می 29, 2015
مهسا فرهادی کیاسلام متشکرم از حسن نظرتون